سال نو مبارک

 

سال نو مبارک

فرارسیدن سال نو را به شما دوستان عزیز، تبریک می گویم.امیدوارم سالی پر از موفقیت و کامیابی پیش ِ رو داشته باشید.از همه ی عزیزانی که در طول سال نوشته های مرا خواندند و با نظرات خویش،مشوِّق و راهنمایم بودند، ممنونم.برای دوستان گرامی،سلامتی، سعادت و سرافرازی آرزو می نمایم. شما را تا چهاردهم  فروردین ماه به خدای مهربان می سپارم و اگر عمری بود و خدا توفیق داد،در آن تاریخ، با مطالب جدید در خدمتتان خواهم بود. از همه ی شما بزرگواران التماس دعا دارم.در پناه ایزد منان،شاد و خندان و امیدوارباشید.

 

به پایان می رسد دیگر زمستان

ز ره آید خوش و خرم بهاران

بهاران بر شما فرخنده  باشد

و لبهای شما پرخنده باشد.

میلاد رسول اکرم (ص) و امام جعفرصادق(ع) مبارک باد

ادامه نوشته

بازم بهار...........

بهار

بازم بهار میخواد بیاد

مهمون خونه ها بشه

میخواد یه کاری بکنه

لبها به خنده وابشه

پروانه ها رو میاره

پر بزنن تو باغچه ها

صورت گل را ببوسن

حرف بزنن با غنچه ها

آدمهارو وامیداره

خونه تکونی بکنن

بلبلارو وامیداره

تا نغمه خونی بکنن

به ابر میگه بازم ببار

به روی هر شهر و دیار

بازم شکوفا میکنه

گلهارو توی سبزه زار

بهار میاد با یک سبد

پر از گلای رنگارنگ

روی لبات جا میذاره

یه خنده ی ناز و قشنگ

کاردستی

بچه ها سلام

این تصویری از یک کاردستی ساده است که روی یک تکه مقوای مشکی با پوست گردو، پوست پسته و کمی تور و روبان چسبانده شده است. شما هم می توانید با پوست گردو، فندق،پسته،تخمه و یا با حبوبات کاردستی های جالبی درست کنید و خلاقیت خوتان را به نمایش بگذارید.تعطیلات نوروز در راه است. در روزهای تعطیل می توانید کاردستی بسازید.شاد و پیروز باشید.

کوتوله ها و ماهیگیر

 

 

اتل متل توتوله

رفتم لب رودخونه

دیدم دوتا کوتوله

شنا بلدنبودند

اما تو آب پریدند

رودخونه ی پر از آب

می رفت به سوی مرداب

یه ماهیگیر با قلاب

ایستاده بود لب آب

کوتوله ها داد زدند

هردوتا فریادزدند:

کمک کمک، ای ماهیگیر

ما دوتا را از آب بگیر

ماهیگیرفداکار

اون مرد خوب و پرکار

می خواست ماهی بگیره

اما به جای ماهی

کوتوله ها را کرد شکار

شاعر:مهری طهماسبی دهکردی

خونه تکونی

خونه تکونی!

خونه تکونی می کنم منتظر بهارم

منتظر بهار و رویش سبزه زارم

می خوام وقتی بهار میاد

خونه  ی من تمیز باشه

بهار توی خونه ی من

یه مهمون عزیز باشه

 

دلم  را هم پاک می کنم

کینه هارو خاک می کنم

هرچی بدی توی دلمه

 می روبم و بیرون می کنم

دلم که پاکیزه بشه

خدا رو مهمون می کنم

 

من می دونم دل پاک

همیشه پرِ نوره

هرچی که ناپسنده

از دل پاک دوره

 

بیا تو دلهای پاک

نور خدارو ببین

شکوفه های عشقو

از دلای پاک بچین

کوچولو و ماهی ها

آی قصه قصه قصه

نون و پنیر و پسته

یه بچه ی کوچولو

کنار حوض نشسته

تو اون حوض پر از آب

ماهیا میخورن تاب

پایین و بالا میرن

انگار تو آب راه میرن

کوچولو ماهیارو

میون حوض آب دید

لباش به خنده واشد

چشماشو بست و خندید

ماهی سرخ کوچک

کوچولو را نگا کرد

میون آب چرخی زد

شنا کرد و شنا کرد

کوچولو میگه که ماهی!

چقده قشنگ و ماهی!

سرخ و ملوس و ریزی

خیلی پاک و تمیزی!

شاعر:مهری طهماسبی دهکردی

آتش پنهان

بابام وقتی دستش خیلی تنگ  بود و سخت درمانده شده بود،مقداری پول از حاجی صفدر که از فامیل های ثروتمند و سرشناس مان بود قرض کرد،اما قادر به بازپرداخت قرضش نبود.حاجی هم مرتب بهره ی پولش را یادآوری می کرد و می گفت :«یادت  باشد که به من بدهکاری و باید اصل و فرع پول را جور کنی و یکجا برایم بیاوری.»

حاجی آدم باخدایی بود!............

ادامه نوشته