سال نو مبارک

به نام خدا

ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن

 سلام به همه ی دوستان خوب ترانه های کودکان. چیزی به  تحویل سال نو نمانده است. از این فرصت استفاده می کنم و پیشاپیش آمدن سال 1390 را به شما تبریک می گویم و برایتان سلامتی و سرفرازی و سعادت و سربلندی و شادکامی آرزو می کنم.از همه ی عزیزان التماس دعا دارم.در آخرین پست سال 1380 مطالبی از سفره ی نوروزی سایت کتابک  در رابطه  با نوروز را به  شما تقدیم می کنم.

 

ادامه نوشته

گنجینه ی آموزش و پرورش چهارمحال و بختیاری

به نام خدا

موزه ها آیینه ی روشن گرند

گاهی از آیینه هم روشن ترند

مو به مو گویند با ما  رازها

آن چه را رفتست از آغازها

لب خموشانی که  در این محضرند

هرکدام از صد زبان گویاترند

 

ادامه نوشته

ارباب ظالم  

 

( یک افسانه ی قدیمی با روایت مهری طهماسبی دهکردی)

به نام خدا

یکی بود  یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود

روزی روزگاری ارباب بداخلاق و ظالمی بود که زمین های زراعتی زیادی داشت و کارگران و رعیت های زیادی برایش کار می کردند.ارباب ظالم  به رعیت ها و کارگرانش رحم نمی کرد و اگر یکی از آن ها برخلاف میل او کاری انجام می داد، با چوب به جانش می افتاد و کتکش می زد.

ادامه نوشته

مردجوان و بلبل

به نام خدا

روزی مرد جوانی به باغ باصفایی رفت.فصل بهار بود و گل ها در باغ شکوفا  شده بودند.همه جا از عطر گل ها پرشده بود.بلبلان نغمه خوان در باغ آواز می خواندند و از شاخه ای به  شاخه ی دیگر می پریدند.یکی از بلبلان روی درختی نزدیک مرد جوان  درحال نغمه خوانی بود. آن  قدر با احساس می خواند که متوجه  نشد مرد جوان دستش را به  سوی او دراز کرده و دارد او را می گیرد.

ادامه نوشته

پری کوچولو و عروسک شیشه ای

پری کوچولو، دختری خوب و مهربان و با سلیقه بود که اتاق مرتّب و منظمی داشت. اتاقش صندلی خیلی خوشگلی داشت و گل های قشنگی روی میزش گذاشته بود. او کتاب هایش را منظّم می چید و لباس و کیف و کفش مدرسه اش را تمیز نگه می داشت و حتّی اسباب بازی هایش را تمیز و مرتّب نگه می داشت.

ادامه نوشته